بسم الله الرحمن الرحیم

صبح از خواب که بیدار شدم ساعت حدود 8 بود . چندروزی بود که به اینترنت سر نمیزدم و چک کردن اخبار اول هرصبح از سرم افتاده بود.با اولین سلام و صبح بخیر ، مامان با بغض گفت چه سلامی و چه خیری؟ حاج قاسم رو شهید کردن ، نفهمیدم چی گفت ، باورم نشد ، نفهمیدم چطوری کنترل رو پیدا کردم و تلوزیون رو که روشن کردم . وقتی زیرنویس رو خوندم دیگه رو پاهام بند نشدم تکیه دادم به دیوار تا روی زانوهای سست شدم نیوفتم .

من درست نمیشناختمت حاج قاسم ولی تورو آزاده ای میدونم که همیشه حسرت سرباز بودن کنارت ، دوستی با امثالت و زندگی به سبکت رو میخورم.

از صبح دارم با خودم تکرار میکنم که "ای اهل حرم میر و علمدار نیامد" و بنظرم چقدر برازندس این اشعار سروده شده در وصف حضرت عباس(ع) برای شما، برازنده سبک زندگی سلحشورانه و اون دست غرق در خون و عقیقی که نشونست.

شهدای زیادی داده این انقلاب ولی هیچکدومشون هم سن و سال شما نبودن ، پیر باشی و دنیا به زانو نیاورده باشت ، که عافیت طلب نشده باشی و بهانه دنیا رو نتراشی خیلی مردونگی میخواد، ولله که چیزی جز شهادت نمیتونست جوابگوی این حجم از بزرگی شما باشه.

مطمئنم این اتفاق مثل عاشورا و مثل هر ریخته شدن خون شهیدی باعث برنده تر شدن شمشیر جبهه انقلاب اسلامی میشه.ان شا الله

 

+در طلب گوشه چشمی.

هرآدمی زرفتن خود ردّ پا گذاشت اما چرا ز رفتن تو ردّ دست ماند؟؟

رو ,، ,صبح ,ولی ,حاج ,خون ,، نفهمیدم ,باشی و ,حاج قاسم ,و سال ,سال شما

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

جنگجوی ِعاشق بــوی کُنـْـدُر نمایندگی دستگاه پلاسما پن بیوتی مانستر کلین plasma pen beauty monester شلیل علوم برتر بلاگ محسن صبوریان تازه های بهداشت شخصی و سلامتی پرواز در عرش آزمایشگاه کنترل دیجیتال مینویسم برای دل